به گزارش مشرق، سالهای سال است کار فرهنگی و تشکیلاتی کرده و در همه حوزهای هم فعال بوده است. محمدمهدی نجاتی یک فعال فرهنگی است که مدتهاست دست به قلم برده و تجربیاتش را در حوزههای مختلف کار تشکیلاتی مینویسد و منتشر میکند. از او کتابهایی مانند «الفبای کار فرهنگی»، « کتاب همراه مربی»، « مشی صالحین»، « ت مثل تجربه» و... تا به حال منتشر شده است. بهانه گفتوگوی ما با او درباره دو جلد کتاب است که به تازگی درباره هیات منتشر شده است. «مهندسی اشک 1و2» کتابهای است درباره فعالیت تشکیلاتی در هیاتهای مذهبی.
نجاتی ساعتها صحبت کرد و در میانه سخن اصلی، حاشیههای فراوانی رفت. مطالبی که در جای خود مفیدند و برای هر کدام باید نشریهای و شمارهای اختصاص داد. او به دقت به بیان ویژگیهای هیات تراز انقلاب اسلامی، تفاوتهای تشکل هیات با دیگر تشکلها و کارکردهی هیات سخن گفته است. این مصاحبه جذاب و متفاوت پیش روی شماست.
شما کتابی دارید با عنوان «مهندسی اشک» که در واقع به اصول و ارزشهای کار هیئتها به عنوان یک تشکل میپردازد، اولین سؤالی که مطرح میشود این است که اصلاً هیئت چیست؟ و کارکرد آن چیست؟ چیزی که ما همیشه از هیئت در ذهنمان است یک محیط مذهبی است که مدتی از سال را فعالیت دارد و بعد هم میرود تا سال بعد مثلاً محرم تا محرم یا شهادت تا شهادت و...
هیئت در واقع مجموعهای از افراد هستند که به صورت خودجوش، مستقل و بر اساس عشق به مکتب اهلبیت(ع) گرد هم جمع میشوند که در اعیاد و در وفیات به صورت مناسبتی بزرگداشت آن ایامالله را بهجا بیاورند اما با توجه به فلسفه قیام امام حسین(ع) هیئت، استمرار حرکت کاروان کربلا است، تداوم راه امام حسین(ع) است، ادامه جریان و رودخانه خونی است که در عاشورا بر کویر جانهای ما و در کویر دلهای ما جاری شد که ما احیا بشویم و زنده بمانیم. پس هیئت مجموعهای است که میخواهند حسینی زندگی بکنند و راه و مرام حسین(ع) را ادامه بدهند. از نظر تشکیلاتی هم همان گروه مردمی خودجوش و مستقل که در مکانهایی مانند حسینیه، تکیه یا مسجد مجلس بزرگداشت برگزار میکنند.
میخواهید بگویید دنبالة آن حرکت و جنبش فرهنگی، اجتماعی و انقلابی که امام حسین(ع) شروع کردند را باید در هیئتها و تکیهها جستجو کنیم؟
این مساله باید در تمام ابعاد جامعه شیعی، جاری و ساری باشد اما هیئت به صورت مارکدار میگوید من بلند شدم که پرچم امام حسین(ع) را بر دوش بگیرم. اما این نباید تبدیل به عادت شود. استاد مطهری جملهای با این مضمون دارد که مجالس عزاداری بر امام حسین(ع) اگر تبدیل به یک عادت بشود، یزید هم گریه بکند فایده ندارد. پس ما اول باید ببینیم مبنای شکلگیری و ایده اولیه شکلگیری بانیان هیئت چه بوده است. هیئت مذهبی یک فلسفه تشکیل دارد که گره میخورد به فلسفه قیام امام حسین(ع) و باید هم همینطور باشد. اسم این را میگذارم مبنای شکلگیری، فلسفه تشکیل هیئت و یا آن ایدهای که باعث میشود یک گروه بشویم و یاد و خاطره قیام شهدای کربلا را زنده بکنیم.
آیا میتوان هیئت را به عنوان یک تشکل فرهنگی قبول کرد؟ هیئت جزء دیگر تشکلها دستهبندی میشود یا تعریف دیگری دارد؟
هیئت تشکل فرهنگی است ولی فراتر از یک تشکل فرهنگی است، یک چیزی بیشتر از یک تشکل فرهنگی است. هیئت مستقیم با توده مردم سروکار دارد، چون به مبانی اعتقادی و دینی ما گره خورده و اثرگذاری آن بیشتر است. جاهایی با تشکلهای فرهنگی وجوه مشترک دارد و جاهایی وجوه تمایز. من در کتاب مهندسی اشک1 سعی کردم ثابت کنم هیئت، یک تشکیلات فرهنگی، دینی است. بعضی هیئتها با این مخالف بودند.
من چند تا از ویژگیهای آن را با تشکیلات رسمی مقایسه کردم، دیدم در یک تشکیلات رسمی باید سلسله مراتب باشد که در هیئت هم هست، یک بانی دارند، یک پیر غلام دارند، یک آدم قدیمی دارند که از آن همه خط میبرند، بدون اجازه او کاری نمیکنند. بعد گفتم در تشکیلات باید تقسیم وظایف و نقشها باشد، در هیئت مذهبی هم به طور ناخودآگاه از 1200، 300 سال پیش که مجالس این شکلی تشکیل میشد و بیشتر هم خانمها گریه میکردند و سوزناکتر عزاداری میکنند، یک تقسیم کار تشکیلاتی هست. یک نفر به دیگران اطلاع میدهد، یک پذیرایی چای بوده که کار بچههای تدارکاتشان است، یک نفر تصمیم گرفته این جریان را راه بیندازد که مدیر هیئت است، یک سخنران است که کمیته تدوین محتوا است، قسمت تبلیغات و شورمحور آن را هم مداح تأمین میکند. نظم و انضباط دارند. کسی جلوی در میایستد و کفشها را جفت میکند. همة مؤلفههای تقسیم کار در تشکیلات فرهنگی، در هیئت هم هست.
پس هیئت هم یک تشکل فرهنگی است ولی اینکه میگوییم فراتر از این عمل میکند چون ما از سال 42 که حضرت امام(ره) قیام کردند، در بحبوحه مبارزات با رژیم مستبد طاغوت، هیئتهای مذهبی بودند که جرأت کردند از امام(ره) حمایت بکنند. در جریان انقلاب هم همینطور بود. هر جا کفنپوشانی بودند و تحصنی بود و راهپیمایی حمایت از حضرت امام(ره) بود، هیئتهای مذهبی بودند. حیثیت هیئت، به حیثیت تشیع و مکتب اهلبیت(ع) گره خورد است. ولی هیچ تشکل دیگری ممکن است حتی برای فرهنگ غدیر کار کند و یا برای هر موضوع دیگری ولی هیچ کدام آنقدر جامع نمیگویند که مستقیماً گره خورده باشد با مبانی اعتقادی و مکتب اهلبیت(ع). اگر مانیفستی برای خودشان تنظیم میکنند در آن نمیگویند ما صرفاً برای بزرگداشت یاد و خاطره ائمه معصوم(ع) و ولادتها و شهادتها برنامه داریم. یک بخشی از وظایفشان ممکن است مذهبی باشد، این آن جایی است که در تشکلها اشکال پیش میآید و فرهنگ را در واقع از اسلام جدا میبینند.
این تشکل خاص و فراتر، چه ویژگیهای منحصر به فردی نسبت به تشکلهای دیگر دارد؟
یکی اینکه هیئت بر پایه عشق تشکیل میشود. عشق، میزبان عشق است و وای از عشق غوغا میکند هر که مهمان است بسماللهالرحمنالرحیم. تشکلهای دیگر اینطور نیستند. تشکلهای دیگر گاهی شغل آدمها میشوند. تشکلهای دیگر با هم همکار میشوند، مانند محیطهای اداری کارت میزنند، ساعت ورود و خروج دارند، انتفاعی میتوانند باشند. برای خوشآمد دیگران کار میکنند اما کسی هیئت میآید که عاشق باشد نه شاغل. بر پایه عشق به اهلبیت(ع). در هیئت کسی به ما دستور نمیدهد. من از کسانی که 50 سال و بعضاً بیشتر سابقه داشتند پرسیدم کسی به شما ابلاغ کرد فرمانداری، بخشداری، دهداری گفت بروید هیئت؟ گفتند: نه.
حالا در ویژگیهای منحصر به فرد هیئت تراز اسلامی باید این عشق را مانند طلا عیارسنجی کنیم. محک بزنیم ببینیم چقدر خالص است و چند عیار است. چون عیارآدمهای هیئتی و حتی عیار خود هیئت فرق دارد. عشق هم عیارش متفاوت است. آقایی گفتند چرا آسیبشناسی هیئتها میکنید؟ هیات چون طلای ناب است، بدلی و نسخه تقلبی دارد. ولی آهن و مس و چدن چون ارزش زیادی ندارند، نسخه بدل ندارند. اینهایی که روز عاشورا قلاده گردنشان میاندازند و پشت به حرم حضرت اباالفضل(ع) موقع اذان پارس میکنند، این هیئت نسخه بدل است. باید نسخه بدل آن را از نسخه اصلی به مردم بشناسانیم. اما نباید مقابلش موضع بگیریم. جواب کار فرهنگی باطل، کار فرهنگی صحیح است. اگر تشخیص دادیم که طلا هست، باید عیار سنجی کنیم ببینیم این هیئت چه طور میتواند آدم حسینی و علوی و فاطمی تربیت کند.
ویژگی منحصر به فرد دیگر هیئت این است که هئیت مورد اعتماد و وثوق مردم است. مورد اطمینان مردم است. به شخص مدیر و بانی و میاندار هم کار ندارند، چون آرم عضویت در هیئت دارد، میگویند این میاندار هیئت مثلاً فاطمی است، این رئیس هیئت عاشورائیان است، این از بچههای دستاندرکار و انتظامات هیئت رزمندگان اسلام است؛ این خیلی ارزشمند است. برای نمونه هر خانواده ایرانی، اگر مقید هم نباشد بچهاش اگر بیاید بگوید شب تکیه بودم، چیزی به او نمیگوید. بعضاً دیده میشود که یک پیرزن یا پیرمرد بیسواد در صف انتخابات ریاست جمهوری یک هیئتی میبیند و میگوید خدا را شکر که شما را دیدم. هر کسی که شما اسمش را مینویسی، برای من هم بنویس. به این میزان به شما اطمینان دارند. هیاتها باید قدر این مورد اعتماد و وثوق بودن را باید بدانند و آن را خراب نکنند. چون این اعتمادی است که خودمان نیاوردیم. از اهل بیت داریم و به یک یارگیری هم نیاز داریم. این هم یکی دیگر از وجههای تمایز با تشکلهای دیگر است. در تشکلهای فرهنگی به راحتی خانوادهها اجازه عضویت نمیدهند. تا شناخت کامل نداشته باشند هم اجازه نمیدهند بچهها وقتشان را آنجا بگذرانند. بعد شرح ماوقع اتفاقهایی که در اردو میافتد و در برنامهریزی، همه را باید بگویند. ولی در هیئت، به راحتی میگویند ما رفتیم هیئت روضه بود، سخنرانی بود، سینه زدیم، برگشتیم. اطمینان میکنند. این یک ویژگی منحصر به فرد است.
ویژگی منحصر به فرد دیگر این است که فراجناحی است. هیئت از درون خودکنترلی و خودارزشیابی دارد. در تشکلهای دیگر اگر خطوط آبی به قرمز وارد شود، او را بیرون میکنند، اما در هیئت اینطور نیست. اگر سفره عزای اهل بیت گسترده شود و عزاداری یا ولادت و شهادت در هیئتی برگزار شود، اصطلاحطلب، اصولگرا و... آنجا هیچ معنی ندارد. حتی کسی را با چشم طرد نمیکنند. کلیمی و مسیحی هم بیایند و بخواهند از این سفره بهره ببرند، کسی مانع نمیشود. نکته مهم بعدی این است که در هیئت، عامل اثرگذاری خود اهلبیت هستند. آنها آنقدر نفسشان گرم است که مرده را زنده میکنند.
ویژگی منحصر به فرد دیگر هیئت، مستقل و خودجوش بودن آن است. کسی به ما دیکته نمیکند هیئت تشکیل بدهیم. خودمان تصمیم میگیرم و اتفاقاً اگر هیئت و مسجد و مجموعههای مذهبی از این دست را حاکمیتی بکنیم ضرر کردیم یعنی به اصل کارکرد آن هم لطمه زدیم. یعنی همان اتفاقی میافتد که بر سر اسلام در عربستان میآید. ما در کشور چند صدهزار تکیه و حسینیه داریم که مردم وقف کردند. پول آب و برق و هزینههای آن را هم میدهند. این خیلی پتانسیل ارزشمند و بالایی دارد اما ما که به کارکردهای آن واقف نیستیم و دقت نمیکنیم که از این فضا در طول سال میشود استفاده کرد نه در یک ماه دو ماه محرم و صفر.
شما اشارهای کردید به سال 42 و حمایت هیئات مذهبی از امام(ره). آنها یک سری ویژگیهایی داشتند که این انقلاب رخ داد. حالا آن هیاتها پس از انقلاب چه ویژگیهایی باید داشته باشند که همان روحیه انقلابی در آنها بماند؟ یا هیات تراز انقلاب اسلامی چه ویژگیهایی دارد؟
نسل قبل از انقلاب و نسل 57 و نسل دوره انقلاب از دل همین هیئتها انقلاب را به پیروزی رساندند و رسالت خود را انجام دادند. شهید همت در دوران جنگ، فرماندهان یکی از گردانها را جمع کرد که طرح عملیاتی بدهد. همه نشسته بودند که فرمانده بلند شود و نقشه عملیاتی را برای آنها تشریح کند و بحث جنگی و نظامی بگوید. یک دفعه به حاجمنصور میرزایی که مداحان است، میگوید بلند شو یک زیارت عاشورا بخوان، طرح عملیاتی امشب ما همین است. هیئت باید کانون تحول، کانون مبارزه و جهاد باشد. کانون حماسه باشد. قبل از انقلاب این نقش را داشت. آن زمان هم هیئتها محدودتر بودند و تعدادشان زیاد نبود و هم بستر دیگری برای کارهای فرهنگی، اعتقادی، دینی و انقلابی وجود نداشت. الان تکثیر و تنوع بسترها باعث شده که اصلاً بعضیها به خود هیئت نقد دارند که هیئت شده هووی مسجد. حالا برای خود هیئت هم ما فرهنگسرا تراشیدیم. فرهنگسرا شده هوو و رقیب هیئت.
در هیئتهای قبل از انقلاب، کارها عمیق بود اما الان در سطح حرکت میکنیم. هیاتها یک سخنران آگاه باید میداشتند تا شکل بگیرند. ولی الان اینطور نیست. قند هست، چای هست، مداح هم هست، دیگر همه چیز درست است. اگر قند و چایی نباشد، پرچم سیاه نباشد، میکروفن نباشد و مداح نباشد، هیئت نمیگیرد. پس اینها جزء ملزومات هیئت شده است. اگر سخنران نباشد، خیلی فرق نمیکند. هیئت راحت برگزار میشود. البته بخشی از کوتاهی آن از خود حوزههای علمیه و مبلغین ما است و بخشی از آن هم از مردم است که ذائقههای آنها تغییر پیدا کرده است که این علل متعددی دارد که یکی از دلایل آن صداوسیما است.
پیش از انقلاب هیئتها به موقع نقش خود و کارکرد انگیزشی و حماسی خود را ایفا کردند. الان هیئتها یک فعالیت اجتماعی برای بعضیها و پرستیژ و پز اجتماعی هستند.
چرا هیئت تراز اسلامی و انقلابی کم است؟ همه تقصیر و آسیب در یک هیئت جوان و نوجوان خود جوان و نوجوان نیست. چون در خانه خود هیئت نداشته از بچگی هم با هیئت آشنا نبوده از روز اولی که میآید داخل هیئت از نوع مداحی مداح، از نوع برخورد میاندار، از نوع نگاه و رابطه و فرامینی که توسط مسئول هیئت صادر میشود، از نوع برگزاری و نظم و نسق و شکل و ترتیب هئیت، با این مفهوم آشنا میشود. پس ما اگر همان خشت اول را کج بگذاریم مثلاً تا دو نصفه شب سینه بزنیم و نماز صبحمان قضا شود، همانجا این مفهوم را یاد میگیرد. پس ما داریم ذائقه را شکل میدهیم.که هیئت این است.
پس دو ویژگی اساسی هیات تراز، «مبارزه» و «جهاد» است. بقیه ذیل این دو مورد خلاصه میشوند. هیئت باید به طور مشخص دارای «سازندگی» و «گدازندگی» باشد. ماجرای کربلا و حرکت امام حسین(ع) در حد اعلا این دو ویژگی را داشت؛ هم سازندگی هم گدازندگی. نمونه سازندگی، بازگشت یک فرمانده دلیرِ توبه کرده و بازگشت کرده به سپاه مانند حرابنیزید ریاحی. این اوج سازندگی است و تحول ایجاد میکند. همچنین خیلیها در این مسیر متحول شدند. خانمهای آنها گفتند بلند شوید و خجالت بکشید، این میشود گدازندگی. یک نمونه اوج گدازندگی آن ماجرای شب عاشورا و حرفهای قشنگی که رد و بدل شد که اگر 40 بار ما را بکشند و تکه تکه کنند، باز زنده شویم راه شما را ادامه میدهیم. این گدازندگی است یعنی به حرکت وامیدارد.
منظورتان از گدازندگی یعنی چه؟ یعنی باید تحولی در فرد ایجاد کند؟
به جوش و خروش انقلابی میگویند که الان کم است. الان بچه حزباللهیهای ما اکثراً اتو کشیده شدند و خیلی از آنها آهسته میروند و آهسته میآیند که گربه شاخشان نزند. این حس انقلابی را هیئت باید ایجاد کند. تشکل فرهنگی نمیتواند ایجاد بکند. زنده کردن روحیه حماسی، زنده کردن روحیه جهادی. ما به این مفاهیم نیاز داریم.
این هم دُز دارد. باید دید دُزش تا چه حد است. یک وقت در هیئتی فقط داد میزنیم لعنت بر شمر لعین و میآییم بیرون ولی هئیت دیگری داریم که دُز گدازندگی آن انقدر است که اگر بفهمیم جایی به انقلاب و مراجع و قرآن توهین شده، تحصن میکنیم. هیئت تراز انقلاب اسلامی هیئتی است که اگر به اسلام بیاحترامی شده طوری باشیم که جمع، بعد از عزاداری هیئت راه بیفتند و شعار بدهند و محکوم کنند. ولی وقتی کک آنها نگزد و فقط عزاداری کنند و بروند، این هیات تبدیل به یک عادت شده است. پس ما که جمع شدیم و میخواهیم هیئت تشکیل بدهیم، قطعاً باید هیئت ما سازندگی و گدازندگی داشته باشد. بعد در بخش سازندگی میآییم تمام اصول و مبانی رشتههای تربیت اسلامی را یاد میگیریم. باید ببینیم سازندگی یک جوان شیعی مسلمان مکتبی طرفدار عاشق و پیرو اهل بیت چیست؟ روشهای آن را هم یاد بگیریم. اول یکی تفهیم کنیم که منظورمان از سازندگی چیست و بعد روشهای آن را یاد بگیریم.
بنده بعضاً برای هیئتها طرح موضوع میکنم که شما مسئول کمیته جذب را آدمی بگذارید که کارش جذب باشد. بعد باید دوره ببیند. قانونی در جذب داریم به نام قانون اولین برخورد و اولین نگاه. اولینها خیلی مهم است. اولین نگاهی که من و شما دیدیم قطعاً هنوز یادمان است. با اولین برخورد و اولین جملهای که رد و بدل میشود، خیلی چیزها در ذهن فرد شکل میگیرد. دوم اینکه میگوییم دنبال شکار لحظهها باشید. داخل هیئت شما دارید چای میدهید، بچهها دارند سینه میزنند. اول بچهها را صدا نکن. با اینکه متولی قند دادن است، اول چای بیاور بعد اولین بچهای که میبینید تازه وارده است و داخل آبدارخانه هم دارد رصد میکند و یک کناری نشسته بگویید بابا بلند شو هیئت امام حسین است، هر کسی نداند، فکر میکند مدیرکلی اینجا نشستی! بلند شو بیا کمک کن یک دستی بکش بیا قند بده! باور کنید از فردا همانجا مینشیند یک جوری به شما نگاه میکند و منتظر لحظه چای آوردن است که ببیند شما از او کمک میخواهید یا نه. این شد یک جذب.
در هیات انقلابی باید با روحیه سازشکاری، تساهل و تسامح و مصالحه ستیز شود یعنی باید این مشکل را حل کنیم. این روحیه متأسفانه دارد فراگیر میشود. یعنی خیلی ساده تعارف را بگذارید کنار. نان به نرخ روز خوری دائم زیاد میشود. حالا نان به نرخ روز خوری بچه حزباللهی و مکتبی هم این است که در حین اینکه عزای امام حسین(ع) برگزار میکنیم به فلان مسئول هم چیزی نگوییم که بربخورد که بعداً موقعی اگر خواستیم پروژهای یا قراردادی ببندیم ناراحت نشود.
یک هیات اصیل انقلابی چه کارکردهایی دارد؟
یک کارکرد خیلی مؤثر و مهم هیئتهای مذهبی که وجه تمایز هیئت با سایر تشکیلات است، آموزش غیرمستقیم است. مسنهای جامعه اکثراً در مکتبخانهها احکام اسلام را یاد گرفتند. اما بعضی وقتها یک طلبه که در حکم شرعی گیر میکند میرود از مسنها میپرسد. چرا آنها در مکتبخانهها عمیقتر و قشنگتر یاد میگرفتند به خاطر همین کارکردهای آموزشی که در هیئتها و منبرها بود. کارکردهای آموزشی دیگر آن موقع خیلی فرصت نداشتند به حواشی بپردازند. آنقدر هم روحانیون سرشان شلوغ نبود که از این مجلس به آن مجلس بروند و بعضاً وقت نکنند مطالعه کنند. آن موقع اساتید مطالعه میکردند و بعضاً میخواستند یک آدم مسلمان و معتقد تربیت کنند. پس کارکرد آموزشی دارد. خیلی از موضوعات اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و فرهنگی را هیئت در قالبهای غیررسمی آموزش میدهد.
در دوره قبل از انقلاب، پابهپای منبرها آدم تربیت میکردیم و الان هم خیلیها معتقد هستند که خیلی آدمهای معتقد آن موقع که انقلاب را هم پیروز کردند، عمیقتر بودند. الان همه به مرز اشباع کاذب رسیدند و مسائل دینی را به زبانهای مختلف گفتیم. آن موقع همه تشنه بودند و با ولع میآمدند. هیات، کارکرد پرورشی و تربیتی و ارشادی دارد. وعظ و پند با دل کار دارد. باید دل را نرم بکنید. هیئتهای مذهبی باید تلنگر وارد کنند.
الان در هیات موضوع نمیدهیم، سیر ندارند. بعضاً کجسلیقگی و بدسلیقگی میکنیم. مثلاً برای آقایان یک دهه حجاب توضیح میدهیم. ارزش عفاف و حجاب را میگوییم. چرا؟ چون موضوع تحقیق و پایاننامه سخنران این بوده است. قبلاً یک نیاز سنجی نمیکنیم که این مخاطب چه نیاز دارد. کسی نمیگوید که این مخاطب در این 20 سالی که هیئت تشکیل شده در 20 دهه محرم قبلی، چه چیزهایی به او گفتند. حالا باید چه بگوییم. از کجا شروع کردیم حالا باید به کجا برسیم. این کارکردها باید احیا شود. این اگر احیا نشود یعنی هیئت تراز انقلابی و اسلامی نداریم.
زمان جنگ به حاجصادق آهنگران میگفتند بلبل امام(ره). صدام میگفت بلبل امام را بگیرید و خفه کنید چون هر وقت میرفت در شهری، نصف جوانهای آن شهر را بسیج میکرد. این کارکرد حماسی و انگیزشی بود. بعد از ماجرای فیضیه قم، مداح معروف آن موقع مرحوم خوشدل یک نوحه خواند پُر از مضامین انقلابی و حماسی. این شعر و این نوحه را خواند: «قم گشته کربلا، فیضیه قتلگاه، موسم یاری مولاناالخمینی.» اسم حضرت امام در آن میآید. شهید مهدی رجببیگی نوحه خواند خودش شعر را سرود و آهنگ گذاشت و خودش مداحی کرد. قسمت اصلی آن این است: «مرگ به کارتر مرگ به کارتر» این را خودش ساخت که کارتر رئیس جمهور وقت آن موقع آمریکا است. مقایسه کنید با نوحههایی که امروز میخوانند از چشم و ابروی حضرت عباس(ع) و بوی سیب و امثال اینها.
کارکرد بعدی اصلاحی و آرامش بخشی روانی است. به ما میگویند ملت گریه. بخشی از آن درست است و بخشی دیگر از آن هم خیر. بخشی که از افراط ما سرچشمه میگیرد درست است. بعضاً مسجدها بعد از سه ماه محرم و صفر پارچه سیاه را باز نمیکنند. برای عزاداری طرح داریم، برای گریاندن مردم طرح داریم ولی برای خنداندن مردم طرح نداریم لذا آقای قرائتی گفت اگر شما اقدام نکنید من سایت خنده حکیمانه را راه میاندازم.
اما آن بخشی که آنها اشتباه میگویند؛ امروزه بیماریهای روانی و افسردگی فراوان است حتی بین جوانها اما پیرمرد هیئتی داریم 50 سال پیرغلام است، هیئت امنای مسجد است و عضو مؤسس یک هیئت حتی یک قرص آسپرین هم نمیخورد. گریهای که ما بر امام حسین(ع) انجام میدهیم تبعیت میآورد، قدرت میآورد و مشابهت میدهد ما را به آن. پس این گریه آدمساز است و بعد یک نشاط معنوی در آن است. نشاط معنوی به ما میدهد. ولی آنها این را نمیدانند برای همین میگویند که شما ملت گریه هستید. این کارکرد اصلاحی و آرامشبخشی است.
مورد بعدی، کارکرد خبری و اطلاعرسانی است. مبارزین قبل از انقلاب و یاران نزدیک حضرت امام(ره) میگفتند وقتی پیامی از حضرت امام میآمد از پاریس یا عراق ما تریبون نداشتیم تنها تریبون کشوری و شیعی یکی در آستانه ماه رمضان و یکی در آستانه ماه محرم و صفر بود. چند ده هزار طلبه در کشور این پیام را به مردم میرساندند.
پس یک جمعبندی بکنیم، الان مهمترین ویژگیهای هیئت تراز انقلاب اسلامی این است که سازندگی داشته باشد و گدازندگی، درست است؟ و با کارکردهایی که گفتید به آن دو هدف دست پیدا میکنیم.
بله! بعد که میخواهیم این را آموزش بدهیم میگوییم این کارکردها را اگر احیا کنید و واقعاً آموزش و اسلام و تربیت و پرورش و تلنگر در آن باشد، هم سازنده است و هم گدازنده.
یک اصطلاحی رایج شده است که میگویند کار جهادی، کار هیئتی و کار بسیجی. یعنی جایی که همینطور کارها را ولنگار انجام میدهند به آن میگویند کار هیئتی. این مساله از کجا نشأت میگیرد؟ واقعاً آیا کار هیئتی همینطوری است و باید باشد؟
بخشی از آن این است که هیئتها خنثی هستند، مسخ شدهاند و از کارکردهایشان عاری و تهی شدند. یک بخش کوتاهی آن از خودمان است. هیئت اصیل و اثرگذار و اصلی کم داریم. نسخه بدلی هیئت زیاد شده است.
در افواه مدیران و در فرهنگ مدیریت تشکیلاتی رسمی ما این واژه به مرور زمان مسخ شد، یعنی به مرور زمان در واقع وارونه معنا شد. واژة بچه هیأتی اول انقلاب معادل بچه مکتبی و حزباللهی بود. الان در بخشهای مدیریتی اگر شما یکمقدار نظم و نسق نداشته باشید، میگویند آقای فلانی وقت ما را نگیر اینجا، جای کار هیأتی نیست. ولی در اصل نباید این باشد. ما میگوییم اگر یکی از راههای تشخیص موفقیت تشکلها، تداوم و استمرار و ماندگاری آن است، الان هیأت چندسال است باقی مانده است. بعضاً 1100 یا 200 سال. مثلا انجمنهای اسلامی در برههای از انقلاب خیلی معروف بودند اما الان خیلیها اسم انجمن اسلامی را نشنیدهاند. بیشترین سرداران جنگ، بچههای هیأتها بودند. بیشترین مسئولان نظام ما بچههای مسجدی و هیأتی بودند. پس از منظر مدیریتی به اشتباه اینطور تعبیر میشود که این راهم من قبول ندارم. راز ماندگاری هیات در این است که پشت آن یک فکر است.
انگیزة شما از تألیف کتاب مهندسی اشک چیست؟ آن جرقة که باعث شد کتاب را بنویسید و به هیأت به عنوان یک تشکل نگاه و آسیبشناسی کنید، چه بود؟
چند اتفاق باعث شد در موضوع هیأت قلم بزنم. یکی اینکه از کارکردهایش خنثی شده است. احساس میکنم بهترین بستر آدمسازی انقلاب، مسجد و هیأت است که از هم جدا نیستند. یعنی خیلی عزاداریها و هیأتها باید در مسجد مستقر باشند.
نکتة بعد اینکه متأسفانه بعد از 34 سال از انقلاب، الان در سایتها اگر در رابطه با مشکل پوسیدگی دندان یا جراحی بینی بخواهید مطلب پیدا کنید، الی ماشاءالله هست که وقت نمیکنید در یکی دو ساعت بخوانید. تنوع و منابع آن زیاد است. اما در موضوع مسجد و هیات، حرفهای تکراری و اندک پیدا میشود. به جز موضوع مسجد و نگاه تاریخی و روایی به مسجد و هیأت، کسی به موضوعهای تخصصی کارشناسی وارد نشده است. دو دلیل هم دارد، یکی بچه هیأتیها خیلیهایشان از منظر کارشناسی به مسائل نگاه نمیکنند و قدرت تولید محتوا ندارند. نکته دیگر هم اینکه اگر محتوایی باشد، آنقدر علمی است که مخاطب هیأتی نمیفهمد. لذا من الان تعمد دارم در کتابهایم رفرنس نمیزنم، رفرنس خارجی هم ندارم.
نکته جالب این است که ما وقتی میرویم و آسیبهای هیأتها را میگوییم همینجوری از ما نمیپذیرند اگر یک سخنران خوب بگوید یا یک کتاب به او نشان بدهیم، میپذیرند. لذا من دیدم سخنران نیستم و جایگاه و تریبون یک سخنران مطرح را ندارم ولی کتاب میتوانم بنویسم.
اگر ما بخواهیم آسیبهای هیأت را بگوییم یک روز و دو روزه نیست، کار زمانبری است. بعضیها فکر میکنند یک حرکت انفجاری باید انجام بدهند و یکماهه هیأتهای شهرشان آسیبشناسی و مرتفع بشود، خیر. اتفاقاً راهش همین است. یعنی یک کار ترویجی تبلیغی درازمدت باشد. باید در هیأت، آدمهای با ایدة صحیح را گسترش بدهیم. آدمهایی که فهم درست دارند. ادبیات ما با آنها یکی بشود. به ادبیات واحد و فهم مشترک برسیم.
منبع: حلقه وصل
شما کتابی دارید با عنوان «مهندسی اشک» که در واقع به اصول و ارزشهای کار هیئتها به عنوان یک تشکل میپردازد، اولین سؤالی که مطرح میشود این است که اصلاً هیئت چیست؟ و کارکرد آن چیست؟ چیزی که ما همیشه از هیئت در ذهنمان است یک محیط مذهبی است که مدتی از سال را فعالیت دارد و بعد هم میرود تا سال بعد مثلاً محرم تا محرم یا شهادت تا شهادت و...
هیئت در واقع مجموعهای از افراد هستند که به صورت خودجوش، مستقل و بر اساس عشق به مکتب اهلبیت(ع) گرد هم جمع میشوند که در اعیاد و در وفیات به صورت مناسبتی بزرگداشت آن ایامالله را بهجا بیاورند اما با توجه به فلسفه قیام امام حسین(ع) هیئت، استمرار حرکت کاروان کربلا است، تداوم راه امام حسین(ع) است، ادامه جریان و رودخانه خونی است که در عاشورا بر کویر جانهای ما و در کویر دلهای ما جاری شد که ما احیا بشویم و زنده بمانیم. پس هیئت مجموعهای است که میخواهند حسینی زندگی بکنند و راه و مرام حسین(ع) را ادامه بدهند. از نظر تشکیلاتی هم همان گروه مردمی خودجوش و مستقل که در مکانهایی مانند حسینیه، تکیه یا مسجد مجلس بزرگداشت برگزار میکنند.
میخواهید بگویید دنبالة آن حرکت و جنبش فرهنگی، اجتماعی و انقلابی که امام حسین(ع) شروع کردند را باید در هیئتها و تکیهها جستجو کنیم؟
این مساله باید در تمام ابعاد جامعه شیعی، جاری و ساری باشد اما هیئت به صورت مارکدار میگوید من بلند شدم که پرچم امام حسین(ع) را بر دوش بگیرم. اما این نباید تبدیل به عادت شود. استاد مطهری جملهای با این مضمون دارد که مجالس عزاداری بر امام حسین(ع) اگر تبدیل به یک عادت بشود، یزید هم گریه بکند فایده ندارد. پس ما اول باید ببینیم مبنای شکلگیری و ایده اولیه شکلگیری بانیان هیئت چه بوده است. هیئت مذهبی یک فلسفه تشکیل دارد که گره میخورد به فلسفه قیام امام حسین(ع) و باید هم همینطور باشد. اسم این را میگذارم مبنای شکلگیری، فلسفه تشکیل هیئت و یا آن ایدهای که باعث میشود یک گروه بشویم و یاد و خاطره قیام شهدای کربلا را زنده بکنیم.
آیا میتوان هیئت را به عنوان یک تشکل فرهنگی قبول کرد؟ هیئت جزء دیگر تشکلها دستهبندی میشود یا تعریف دیگری دارد؟
هیئت تشکل فرهنگی است ولی فراتر از یک تشکل فرهنگی است، یک چیزی بیشتر از یک تشکل فرهنگی است. هیئت مستقیم با توده مردم سروکار دارد، چون به مبانی اعتقادی و دینی ما گره خورده و اثرگذاری آن بیشتر است. جاهایی با تشکلهای فرهنگی وجوه مشترک دارد و جاهایی وجوه تمایز. من در کتاب مهندسی اشک1 سعی کردم ثابت کنم هیئت، یک تشکیلات فرهنگی، دینی است. بعضی هیئتها با این مخالف بودند.
من چند تا از ویژگیهای آن را با تشکیلات رسمی مقایسه کردم، دیدم در یک تشکیلات رسمی باید سلسله مراتب باشد که در هیئت هم هست، یک بانی دارند، یک پیر غلام دارند، یک آدم قدیمی دارند که از آن همه خط میبرند، بدون اجازه او کاری نمیکنند. بعد گفتم در تشکیلات باید تقسیم وظایف و نقشها باشد، در هیئت مذهبی هم به طور ناخودآگاه از 1200، 300 سال پیش که مجالس این شکلی تشکیل میشد و بیشتر هم خانمها گریه میکردند و سوزناکتر عزاداری میکنند، یک تقسیم کار تشکیلاتی هست. یک نفر به دیگران اطلاع میدهد، یک پذیرایی چای بوده که کار بچههای تدارکاتشان است، یک نفر تصمیم گرفته این جریان را راه بیندازد که مدیر هیئت است، یک سخنران است که کمیته تدوین محتوا است، قسمت تبلیغات و شورمحور آن را هم مداح تأمین میکند. نظم و انضباط دارند. کسی جلوی در میایستد و کفشها را جفت میکند. همة مؤلفههای تقسیم کار در تشکیلات فرهنگی، در هیئت هم هست.
پس هیئت هم یک تشکل فرهنگی است ولی اینکه میگوییم فراتر از این عمل میکند چون ما از سال 42 که حضرت امام(ره) قیام کردند، در بحبوحه مبارزات با رژیم مستبد طاغوت، هیئتهای مذهبی بودند که جرأت کردند از امام(ره) حمایت بکنند. در جریان انقلاب هم همینطور بود. هر جا کفنپوشانی بودند و تحصنی بود و راهپیمایی حمایت از حضرت امام(ره) بود، هیئتهای مذهبی بودند. حیثیت هیئت، به حیثیت تشیع و مکتب اهلبیت(ع) گره خورد است. ولی هیچ تشکل دیگری ممکن است حتی برای فرهنگ غدیر کار کند و یا برای هر موضوع دیگری ولی هیچ کدام آنقدر جامع نمیگویند که مستقیماً گره خورده باشد با مبانی اعتقادی و مکتب اهلبیت(ع). اگر مانیفستی برای خودشان تنظیم میکنند در آن نمیگویند ما صرفاً برای بزرگداشت یاد و خاطره ائمه معصوم(ع) و ولادتها و شهادتها برنامه داریم. یک بخشی از وظایفشان ممکن است مذهبی باشد، این آن جایی است که در تشکلها اشکال پیش میآید و فرهنگ را در واقع از اسلام جدا میبینند.
این تشکل خاص و فراتر، چه ویژگیهای منحصر به فردی نسبت به تشکلهای دیگر دارد؟
یکی اینکه هیئت بر پایه عشق تشکیل میشود. عشق، میزبان عشق است و وای از عشق غوغا میکند هر که مهمان است بسماللهالرحمنالرحیم. تشکلهای دیگر اینطور نیستند. تشکلهای دیگر گاهی شغل آدمها میشوند. تشکلهای دیگر با هم همکار میشوند، مانند محیطهای اداری کارت میزنند، ساعت ورود و خروج دارند، انتفاعی میتوانند باشند. برای خوشآمد دیگران کار میکنند اما کسی هیئت میآید که عاشق باشد نه شاغل. بر پایه عشق به اهلبیت(ع). در هیئت کسی به ما دستور نمیدهد. من از کسانی که 50 سال و بعضاً بیشتر سابقه داشتند پرسیدم کسی به شما ابلاغ کرد فرمانداری، بخشداری، دهداری گفت بروید هیئت؟ گفتند: نه.
حالا در ویژگیهای منحصر به فرد هیئت تراز اسلامی باید این عشق را مانند طلا عیارسنجی کنیم. محک بزنیم ببینیم چقدر خالص است و چند عیار است. چون عیارآدمهای هیئتی و حتی عیار خود هیئت فرق دارد. عشق هم عیارش متفاوت است. آقایی گفتند چرا آسیبشناسی هیئتها میکنید؟ هیات چون طلای ناب است، بدلی و نسخه تقلبی دارد. ولی آهن و مس و چدن چون ارزش زیادی ندارند، نسخه بدل ندارند. اینهایی که روز عاشورا قلاده گردنشان میاندازند و پشت به حرم حضرت اباالفضل(ع) موقع اذان پارس میکنند، این هیئت نسخه بدل است. باید نسخه بدل آن را از نسخه اصلی به مردم بشناسانیم. اما نباید مقابلش موضع بگیریم. جواب کار فرهنگی باطل، کار فرهنگی صحیح است. اگر تشخیص دادیم که طلا هست، باید عیار سنجی کنیم ببینیم این هیئت چه طور میتواند آدم حسینی و علوی و فاطمی تربیت کند.
ویژگی منحصر به فرد دیگر هیئت این است که هئیت مورد اعتماد و وثوق مردم است. مورد اطمینان مردم است. به شخص مدیر و بانی و میاندار هم کار ندارند، چون آرم عضویت در هیئت دارد، میگویند این میاندار هیئت مثلاً فاطمی است، این رئیس هیئت عاشورائیان است، این از بچههای دستاندرکار و انتظامات هیئت رزمندگان اسلام است؛ این خیلی ارزشمند است. برای نمونه هر خانواده ایرانی، اگر مقید هم نباشد بچهاش اگر بیاید بگوید شب تکیه بودم، چیزی به او نمیگوید. بعضاً دیده میشود که یک پیرزن یا پیرمرد بیسواد در صف انتخابات ریاست جمهوری یک هیئتی میبیند و میگوید خدا را شکر که شما را دیدم. هر کسی که شما اسمش را مینویسی، برای من هم بنویس. به این میزان به شما اطمینان دارند. هیاتها باید قدر این مورد اعتماد و وثوق بودن را باید بدانند و آن را خراب نکنند. چون این اعتمادی است که خودمان نیاوردیم. از اهل بیت داریم و به یک یارگیری هم نیاز داریم. این هم یکی دیگر از وجههای تمایز با تشکلهای دیگر است. در تشکلهای فرهنگی به راحتی خانوادهها اجازه عضویت نمیدهند. تا شناخت کامل نداشته باشند هم اجازه نمیدهند بچهها وقتشان را آنجا بگذرانند. بعد شرح ماوقع اتفاقهایی که در اردو میافتد و در برنامهریزی، همه را باید بگویند. ولی در هیئت، به راحتی میگویند ما رفتیم هیئت روضه بود، سخنرانی بود، سینه زدیم، برگشتیم. اطمینان میکنند. این یک ویژگی منحصر به فرد است.
ویژگی منحصر به فرد دیگر این است که فراجناحی است. هیئت از درون خودکنترلی و خودارزشیابی دارد. در تشکلهای دیگر اگر خطوط آبی به قرمز وارد شود، او را بیرون میکنند، اما در هیئت اینطور نیست. اگر سفره عزای اهل بیت گسترده شود و عزاداری یا ولادت و شهادت در هیئتی برگزار شود، اصطلاحطلب، اصولگرا و... آنجا هیچ معنی ندارد. حتی کسی را با چشم طرد نمیکنند. کلیمی و مسیحی هم بیایند و بخواهند از این سفره بهره ببرند، کسی مانع نمیشود. نکته مهم بعدی این است که در هیئت، عامل اثرگذاری خود اهلبیت هستند. آنها آنقدر نفسشان گرم است که مرده را زنده میکنند.
ویژگی منحصر به فرد دیگر هیئت، مستقل و خودجوش بودن آن است. کسی به ما دیکته نمیکند هیئت تشکیل بدهیم. خودمان تصمیم میگیرم و اتفاقاً اگر هیئت و مسجد و مجموعههای مذهبی از این دست را حاکمیتی بکنیم ضرر کردیم یعنی به اصل کارکرد آن هم لطمه زدیم. یعنی همان اتفاقی میافتد که بر سر اسلام در عربستان میآید. ما در کشور چند صدهزار تکیه و حسینیه داریم که مردم وقف کردند. پول آب و برق و هزینههای آن را هم میدهند. این خیلی پتانسیل ارزشمند و بالایی دارد اما ما که به کارکردهای آن واقف نیستیم و دقت نمیکنیم که از این فضا در طول سال میشود استفاده کرد نه در یک ماه دو ماه محرم و صفر.
شما اشارهای کردید به سال 42 و حمایت هیئات مذهبی از امام(ره). آنها یک سری ویژگیهایی داشتند که این انقلاب رخ داد. حالا آن هیاتها پس از انقلاب چه ویژگیهایی باید داشته باشند که همان روحیه انقلابی در آنها بماند؟ یا هیات تراز انقلاب اسلامی چه ویژگیهایی دارد؟
نسل قبل از انقلاب و نسل 57 و نسل دوره انقلاب از دل همین هیئتها انقلاب را به پیروزی رساندند و رسالت خود را انجام دادند. شهید همت در دوران جنگ، فرماندهان یکی از گردانها را جمع کرد که طرح عملیاتی بدهد. همه نشسته بودند که فرمانده بلند شود و نقشه عملیاتی را برای آنها تشریح کند و بحث جنگی و نظامی بگوید. یک دفعه به حاجمنصور میرزایی که مداحان است، میگوید بلند شو یک زیارت عاشورا بخوان، طرح عملیاتی امشب ما همین است. هیئت باید کانون تحول، کانون مبارزه و جهاد باشد. کانون حماسه باشد. قبل از انقلاب این نقش را داشت. آن زمان هم هیئتها محدودتر بودند و تعدادشان زیاد نبود و هم بستر دیگری برای کارهای فرهنگی، اعتقادی، دینی و انقلابی وجود نداشت. الان تکثیر و تنوع بسترها باعث شده که اصلاً بعضیها به خود هیئت نقد دارند که هیئت شده هووی مسجد. حالا برای خود هیئت هم ما فرهنگسرا تراشیدیم. فرهنگسرا شده هوو و رقیب هیئت.
در هیئتهای قبل از انقلاب، کارها عمیق بود اما الان در سطح حرکت میکنیم. هیاتها یک سخنران آگاه باید میداشتند تا شکل بگیرند. ولی الان اینطور نیست. قند هست، چای هست، مداح هم هست، دیگر همه چیز درست است. اگر قند و چایی نباشد، پرچم سیاه نباشد، میکروفن نباشد و مداح نباشد، هیئت نمیگیرد. پس اینها جزء ملزومات هیئت شده است. اگر سخنران نباشد، خیلی فرق نمیکند. هیئت راحت برگزار میشود. البته بخشی از کوتاهی آن از خود حوزههای علمیه و مبلغین ما است و بخشی از آن هم از مردم است که ذائقههای آنها تغییر پیدا کرده است که این علل متعددی دارد که یکی از دلایل آن صداوسیما است.
پیش از انقلاب هیئتها به موقع نقش خود و کارکرد انگیزشی و حماسی خود را ایفا کردند. الان هیئتها یک فعالیت اجتماعی برای بعضیها و پرستیژ و پز اجتماعی هستند.
چرا هیئت تراز اسلامی و انقلابی کم است؟ همه تقصیر و آسیب در یک هیئت جوان و نوجوان خود جوان و نوجوان نیست. چون در خانه خود هیئت نداشته از بچگی هم با هیئت آشنا نبوده از روز اولی که میآید داخل هیئت از نوع مداحی مداح، از نوع برخورد میاندار، از نوع نگاه و رابطه و فرامینی که توسط مسئول هیئت صادر میشود، از نوع برگزاری و نظم و نسق و شکل و ترتیب هئیت، با این مفهوم آشنا میشود. پس ما اگر همان خشت اول را کج بگذاریم مثلاً تا دو نصفه شب سینه بزنیم و نماز صبحمان قضا شود، همانجا این مفهوم را یاد میگیرد. پس ما داریم ذائقه را شکل میدهیم.که هیئت این است.
پس دو ویژگی اساسی هیات تراز، «مبارزه» و «جهاد» است. بقیه ذیل این دو مورد خلاصه میشوند. هیئت باید به طور مشخص دارای «سازندگی» و «گدازندگی» باشد. ماجرای کربلا و حرکت امام حسین(ع) در حد اعلا این دو ویژگی را داشت؛ هم سازندگی هم گدازندگی. نمونه سازندگی، بازگشت یک فرمانده دلیرِ توبه کرده و بازگشت کرده به سپاه مانند حرابنیزید ریاحی. این اوج سازندگی است و تحول ایجاد میکند. همچنین خیلیها در این مسیر متحول شدند. خانمهای آنها گفتند بلند شوید و خجالت بکشید، این میشود گدازندگی. یک نمونه اوج گدازندگی آن ماجرای شب عاشورا و حرفهای قشنگی که رد و بدل شد که اگر 40 بار ما را بکشند و تکه تکه کنند، باز زنده شویم راه شما را ادامه میدهیم. این گدازندگی است یعنی به حرکت وامیدارد.
به جوش و خروش انقلابی میگویند که الان کم است. الان بچه حزباللهیهای ما اکثراً اتو کشیده شدند و خیلی از آنها آهسته میروند و آهسته میآیند که گربه شاخشان نزند. این حس انقلابی را هیئت باید ایجاد کند. تشکل فرهنگی نمیتواند ایجاد بکند. زنده کردن روحیه حماسی، زنده کردن روحیه جهادی. ما به این مفاهیم نیاز داریم.
این هم دُز دارد. باید دید دُزش تا چه حد است. یک وقت در هیئتی فقط داد میزنیم لعنت بر شمر لعین و میآییم بیرون ولی هئیت دیگری داریم که دُز گدازندگی آن انقدر است که اگر بفهمیم جایی به انقلاب و مراجع و قرآن توهین شده، تحصن میکنیم. هیئت تراز انقلاب اسلامی هیئتی است که اگر به اسلام بیاحترامی شده طوری باشیم که جمع، بعد از عزاداری هیئت راه بیفتند و شعار بدهند و محکوم کنند. ولی وقتی کک آنها نگزد و فقط عزاداری کنند و بروند، این هیات تبدیل به یک عادت شده است. پس ما که جمع شدیم و میخواهیم هیئت تشکیل بدهیم، قطعاً باید هیئت ما سازندگی و گدازندگی داشته باشد. بعد در بخش سازندگی میآییم تمام اصول و مبانی رشتههای تربیت اسلامی را یاد میگیریم. باید ببینیم سازندگی یک جوان شیعی مسلمان مکتبی طرفدار عاشق و پیرو اهل بیت چیست؟ روشهای آن را هم یاد بگیریم. اول یکی تفهیم کنیم که منظورمان از سازندگی چیست و بعد روشهای آن را یاد بگیریم.
بنده بعضاً برای هیئتها طرح موضوع میکنم که شما مسئول کمیته جذب را آدمی بگذارید که کارش جذب باشد. بعد باید دوره ببیند. قانونی در جذب داریم به نام قانون اولین برخورد و اولین نگاه. اولینها خیلی مهم است. اولین نگاهی که من و شما دیدیم قطعاً هنوز یادمان است. با اولین برخورد و اولین جملهای که رد و بدل میشود، خیلی چیزها در ذهن فرد شکل میگیرد. دوم اینکه میگوییم دنبال شکار لحظهها باشید. داخل هیئت شما دارید چای میدهید، بچهها دارند سینه میزنند. اول بچهها را صدا نکن. با اینکه متولی قند دادن است، اول چای بیاور بعد اولین بچهای که میبینید تازه وارده است و داخل آبدارخانه هم دارد رصد میکند و یک کناری نشسته بگویید بابا بلند شو هیئت امام حسین است، هر کسی نداند، فکر میکند مدیرکلی اینجا نشستی! بلند شو بیا کمک کن یک دستی بکش بیا قند بده! باور کنید از فردا همانجا مینشیند یک جوری به شما نگاه میکند و منتظر لحظه چای آوردن است که ببیند شما از او کمک میخواهید یا نه. این شد یک جذب.
در هیات انقلابی باید با روحیه سازشکاری، تساهل و تسامح و مصالحه ستیز شود یعنی باید این مشکل را حل کنیم. این روحیه متأسفانه دارد فراگیر میشود. یعنی خیلی ساده تعارف را بگذارید کنار. نان به نرخ روز خوری دائم زیاد میشود. حالا نان به نرخ روز خوری بچه حزباللهی و مکتبی هم این است که در حین اینکه عزای امام حسین(ع) برگزار میکنیم به فلان مسئول هم چیزی نگوییم که بربخورد که بعداً موقعی اگر خواستیم پروژهای یا قراردادی ببندیم ناراحت نشود.
یک هیات اصیل انقلابی چه کارکردهایی دارد؟
یک کارکرد خیلی مؤثر و مهم هیئتهای مذهبی که وجه تمایز هیئت با سایر تشکیلات است، آموزش غیرمستقیم است. مسنهای جامعه اکثراً در مکتبخانهها احکام اسلام را یاد گرفتند. اما بعضی وقتها یک طلبه که در حکم شرعی گیر میکند میرود از مسنها میپرسد. چرا آنها در مکتبخانهها عمیقتر و قشنگتر یاد میگرفتند به خاطر همین کارکردهای آموزشی که در هیئتها و منبرها بود. کارکردهای آموزشی دیگر آن موقع خیلی فرصت نداشتند به حواشی بپردازند. آنقدر هم روحانیون سرشان شلوغ نبود که از این مجلس به آن مجلس بروند و بعضاً وقت نکنند مطالعه کنند. آن موقع اساتید مطالعه میکردند و بعضاً میخواستند یک آدم مسلمان و معتقد تربیت کنند. پس کارکرد آموزشی دارد. خیلی از موضوعات اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و فرهنگی را هیئت در قالبهای غیررسمی آموزش میدهد.
در دوره قبل از انقلاب، پابهپای منبرها آدم تربیت میکردیم و الان هم خیلیها معتقد هستند که خیلی آدمهای معتقد آن موقع که انقلاب را هم پیروز کردند، عمیقتر بودند. الان همه به مرز اشباع کاذب رسیدند و مسائل دینی را به زبانهای مختلف گفتیم. آن موقع همه تشنه بودند و با ولع میآمدند. هیات، کارکرد پرورشی و تربیتی و ارشادی دارد. وعظ و پند با دل کار دارد. باید دل را نرم بکنید. هیئتهای مذهبی باید تلنگر وارد کنند.
الان در هیات موضوع نمیدهیم، سیر ندارند. بعضاً کجسلیقگی و بدسلیقگی میکنیم. مثلاً برای آقایان یک دهه حجاب توضیح میدهیم. ارزش عفاف و حجاب را میگوییم. چرا؟ چون موضوع تحقیق و پایاننامه سخنران این بوده است. قبلاً یک نیاز سنجی نمیکنیم که این مخاطب چه نیاز دارد. کسی نمیگوید که این مخاطب در این 20 سالی که هیئت تشکیل شده در 20 دهه محرم قبلی، چه چیزهایی به او گفتند. حالا باید چه بگوییم. از کجا شروع کردیم حالا باید به کجا برسیم. این کارکردها باید احیا شود. این اگر احیا نشود یعنی هیئت تراز انقلابی و اسلامی نداریم.
زمان جنگ به حاجصادق آهنگران میگفتند بلبل امام(ره). صدام میگفت بلبل امام را بگیرید و خفه کنید چون هر وقت میرفت در شهری، نصف جوانهای آن شهر را بسیج میکرد. این کارکرد حماسی و انگیزشی بود. بعد از ماجرای فیضیه قم، مداح معروف آن موقع مرحوم خوشدل یک نوحه خواند پُر از مضامین انقلابی و حماسی. این شعر و این نوحه را خواند: «قم گشته کربلا، فیضیه قتلگاه، موسم یاری مولاناالخمینی.» اسم حضرت امام در آن میآید. شهید مهدی رجببیگی نوحه خواند خودش شعر را سرود و آهنگ گذاشت و خودش مداحی کرد. قسمت اصلی آن این است: «مرگ به کارتر مرگ به کارتر» این را خودش ساخت که کارتر رئیس جمهور وقت آن موقع آمریکا است. مقایسه کنید با نوحههایی که امروز میخوانند از چشم و ابروی حضرت عباس(ع) و بوی سیب و امثال اینها.
کارکرد بعدی اصلاحی و آرامش بخشی روانی است. به ما میگویند ملت گریه. بخشی از آن درست است و بخشی دیگر از آن هم خیر. بخشی که از افراط ما سرچشمه میگیرد درست است. بعضاً مسجدها بعد از سه ماه محرم و صفر پارچه سیاه را باز نمیکنند. برای عزاداری طرح داریم، برای گریاندن مردم طرح داریم ولی برای خنداندن مردم طرح نداریم لذا آقای قرائتی گفت اگر شما اقدام نکنید من سایت خنده حکیمانه را راه میاندازم.
اما آن بخشی که آنها اشتباه میگویند؛ امروزه بیماریهای روانی و افسردگی فراوان است حتی بین جوانها اما پیرمرد هیئتی داریم 50 سال پیرغلام است، هیئت امنای مسجد است و عضو مؤسس یک هیئت حتی یک قرص آسپرین هم نمیخورد. گریهای که ما بر امام حسین(ع) انجام میدهیم تبعیت میآورد، قدرت میآورد و مشابهت میدهد ما را به آن. پس این گریه آدمساز است و بعد یک نشاط معنوی در آن است. نشاط معنوی به ما میدهد. ولی آنها این را نمیدانند برای همین میگویند که شما ملت گریه هستید. این کارکرد اصلاحی و آرامشبخشی است.
مورد بعدی، کارکرد خبری و اطلاعرسانی است. مبارزین قبل از انقلاب و یاران نزدیک حضرت امام(ره) میگفتند وقتی پیامی از حضرت امام میآمد از پاریس یا عراق ما تریبون نداشتیم تنها تریبون کشوری و شیعی یکی در آستانه ماه رمضان و یکی در آستانه ماه محرم و صفر بود. چند ده هزار طلبه در کشور این پیام را به مردم میرساندند.
پس یک جمعبندی بکنیم، الان مهمترین ویژگیهای هیئت تراز انقلاب اسلامی این است که سازندگی داشته باشد و گدازندگی، درست است؟ و با کارکردهایی که گفتید به آن دو هدف دست پیدا میکنیم.
بله! بعد که میخواهیم این را آموزش بدهیم میگوییم این کارکردها را اگر احیا کنید و واقعاً آموزش و اسلام و تربیت و پرورش و تلنگر در آن باشد، هم سازنده است و هم گدازنده.
یک اصطلاحی رایج شده است که میگویند کار جهادی، کار هیئتی و کار بسیجی. یعنی جایی که همینطور کارها را ولنگار انجام میدهند به آن میگویند کار هیئتی. این مساله از کجا نشأت میگیرد؟ واقعاً آیا کار هیئتی همینطوری است و باید باشد؟
بخشی از آن این است که هیئتها خنثی هستند، مسخ شدهاند و از کارکردهایشان عاری و تهی شدند. یک بخش کوتاهی آن از خودمان است. هیئت اصیل و اثرگذار و اصلی کم داریم. نسخه بدلی هیئت زیاد شده است.
در افواه مدیران و در فرهنگ مدیریت تشکیلاتی رسمی ما این واژه به مرور زمان مسخ شد، یعنی به مرور زمان در واقع وارونه معنا شد. واژة بچه هیأتی اول انقلاب معادل بچه مکتبی و حزباللهی بود. الان در بخشهای مدیریتی اگر شما یکمقدار نظم و نسق نداشته باشید، میگویند آقای فلانی وقت ما را نگیر اینجا، جای کار هیأتی نیست. ولی در اصل نباید این باشد. ما میگوییم اگر یکی از راههای تشخیص موفقیت تشکلها، تداوم و استمرار و ماندگاری آن است، الان هیأت چندسال است باقی مانده است. بعضاً 1100 یا 200 سال. مثلا انجمنهای اسلامی در برههای از انقلاب خیلی معروف بودند اما الان خیلیها اسم انجمن اسلامی را نشنیدهاند. بیشترین سرداران جنگ، بچههای هیأتها بودند. بیشترین مسئولان نظام ما بچههای مسجدی و هیأتی بودند. پس از منظر مدیریتی به اشتباه اینطور تعبیر میشود که این راهم من قبول ندارم. راز ماندگاری هیات در این است که پشت آن یک فکر است.
انگیزة شما از تألیف کتاب مهندسی اشک چیست؟ آن جرقة که باعث شد کتاب را بنویسید و به هیأت به عنوان یک تشکل نگاه و آسیبشناسی کنید، چه بود؟
چند اتفاق باعث شد در موضوع هیأت قلم بزنم. یکی اینکه از کارکردهایش خنثی شده است. احساس میکنم بهترین بستر آدمسازی انقلاب، مسجد و هیأت است که از هم جدا نیستند. یعنی خیلی عزاداریها و هیأتها باید در مسجد مستقر باشند.
نکتة بعد اینکه متأسفانه بعد از 34 سال از انقلاب، الان در سایتها اگر در رابطه با مشکل پوسیدگی دندان یا جراحی بینی بخواهید مطلب پیدا کنید، الی ماشاءالله هست که وقت نمیکنید در یکی دو ساعت بخوانید. تنوع و منابع آن زیاد است. اما در موضوع مسجد و هیات، حرفهای تکراری و اندک پیدا میشود. به جز موضوع مسجد و نگاه تاریخی و روایی به مسجد و هیأت، کسی به موضوعهای تخصصی کارشناسی وارد نشده است. دو دلیل هم دارد، یکی بچه هیأتیها خیلیهایشان از منظر کارشناسی به مسائل نگاه نمیکنند و قدرت تولید محتوا ندارند. نکته دیگر هم اینکه اگر محتوایی باشد، آنقدر علمی است که مخاطب هیأتی نمیفهمد. لذا من الان تعمد دارم در کتابهایم رفرنس نمیزنم، رفرنس خارجی هم ندارم.
نکته جالب این است که ما وقتی میرویم و آسیبهای هیأتها را میگوییم همینجوری از ما نمیپذیرند اگر یک سخنران خوب بگوید یا یک کتاب به او نشان بدهیم، میپذیرند. لذا من دیدم سخنران نیستم و جایگاه و تریبون یک سخنران مطرح را ندارم ولی کتاب میتوانم بنویسم.
اگر ما بخواهیم آسیبهای هیأت را بگوییم یک روز و دو روزه نیست، کار زمانبری است. بعضیها فکر میکنند یک حرکت انفجاری باید انجام بدهند و یکماهه هیأتهای شهرشان آسیبشناسی و مرتفع بشود، خیر. اتفاقاً راهش همین است. یعنی یک کار ترویجی تبلیغی درازمدت باشد. باید در هیأت، آدمهای با ایدة صحیح را گسترش بدهیم. آدمهایی که فهم درست دارند. ادبیات ما با آنها یکی بشود. به ادبیات واحد و فهم مشترک برسیم.
منبع: حلقه وصل